حکمت آفرینش زن
دلتنگیها ودلنوشته های احسان برای فرزان
عاشقانه های دل برای بهترین معشوق دنیا

خداوند مشغول خلق کردن زن بود، شش روز می گذشت

فرشته ای ظاهر شد و گفت:چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید ؟!

خداوند پاسخ داد :  دستور کار او را دیده ای

اوباید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.

باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد.

بوسه ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته و

قلب شکسته را درمان کند.

اوباید  شش جفت دست داشته باشد!!!

 فرشته از شنیدن این حرف مبهوت شد.

گفت : شش  جفت دست ؟ امکان ندارد ؟!!

خداوند پاسخ داد : فقط دست ها نیستند. مادرها باید سه جفت چشم هم داشته باشند!

یک جفت برای وقتی که از بچه هایش می پرسد که چه کار میکنید، از پشت

در بسته هم بتواند ببیندشان.

 یک جفت باید پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد!!!

و جفت سوم همین جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطا کارش نگاه

کند، بتواند بدون کلام به او بگوید او را می فهمد و دوستش دارد...

فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد : این همه کار برای یک روز خیلی زیاد

است. باشد فردا تمامش بفرمایید!

خداوند فرمود : نمی شود! چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این

همه به من نزدیک است، تمام کنم. او می تواند هنگام بیماری، خودش را

درمان کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند  و یک بچه پنج ساله را وادار کند دوش بگیرد.

فرشته نزدیک شد و به زن دست زد :اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی

بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده ام. تصورش را هم نمی توانی بکنی

که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد  فرشته پرسید : فکر هم می

تواند بکند ؟
 

خداوند پاسخ داد : نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره همدارد.

فرشته متاثر شد  : شما نابغه اید ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده اید،

چون زن ها واقعا حیرت انگیزند... 

زن ها قدرتی دارند که همه را متحیر میکند. سختی ها را بهتر تحمل می کنند.
 

بار زندگی را به دوش می کشند، ولی شادی،عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند.
وقتی می خواهند جیغ بزنند، با لبخند میزنند.

وقتی می خواهند گریه کنند، آواز می خوانند.

و وقتی عصبانی اند میخندند.

برای آنچه باور دارند می جنگند.

در مقابل بی عدالتی می ایستند.

وقتی مطمئن اند راه حل دیگری وجود دارد، « نه » نمی پذیرند.

بدون کفش نو سر می کنند، که بچه هایشان کفش نو داشته باشند

بدون قید و شرط دوست میدارند.

وقتی بچه هایشان به موفقیتی دست پیدا می کنند گریه می کنند و وقتی

دوستانشان پاداش می گیرند، می خندند

در مرگ یک دوست، دلشان می شکند.

در غم از دست دادن یکی از اعضای خانواده اندوهگین می شوند، با این

حال وقتی می بینند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند.

قلب زن است که جهان را به چرخش در میآورد.

می دانند که بغل کردن و بوسیدن می تواند هر دل شکسته ای را التیام بخشد.

آنها شادی و امید به ارمغان می آورند.زن ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند

و خداوند بزرگ  ، دانای اسرار است

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:4 ::  نويسنده : احسان

درباره وبلاگ

این وبلاگ برای کسیکه عاشقانه دوستدارش بودم وهستم هنوز!!!!وتمام وجودم ازآن اوشد راه اندازی شد. برای اوقاتیکه درکنارش نیستم ودلتنگش میشوم برایش مینویسم.ومیگویم که ان لحظات راکه درکنار ت نیستم ومحبتم رانثارت بنمایم بازهم دلتنگ توام ،قدم به دنیای مجازی بگذاروبدان که عاشقانه دلتنگ دیدارتو ام .بی بهانه بگویم نوشتن را دوست دارم بخاطر تو ای صدف زندگانی ام. اماافسوس ...که مرا شکست... من وباورهایم را... آنقدری که فکرمیکردم مرادوست دارد وبرایش ارزش دارم... نداشتم!!دوست داشتن من سبب گشت تا که....... اومرا به رایگان به غروری کاذب بفروشد... حرمتها شکسته شد ....وبی تردید برای شکستن حرمتها بدان شکل پشیمانی به همراه داشته است... حال آنچه که مانده است...یک دل شکسته ودنیایی غریب مانده است! دنیایی رنگین ازخاطراتیکه باهم داشتیم وارزوهاییکه دوست داشتم با هم به انهابرسیم ... شاید از احساسیکه من درقلب وتمام وجودم به او داشتم هیچگاه بحقیقت به یقین نرسید.شاید میگفت که دوست داشتن من را ازاعماق قلب به یقیین وباور رسیده است... اماگمان میکنم که .... فرزانه ام من به حال وهوای همان روزهای عاشقی اینجا می آیم وعاشقانه بازهم ازاحساسم مینویسم!!!!چون تمام دنیای احسانت بوده ای وهنوزهم آن اولینی !!!...این روزها وشبها وسال به سالی که برمن بگذشت با این باور که نبودنهایمان کنارهم باورشدنی نیست برمن بسیارسخت بگذشت... هنوزهم باورم نمیشود که چگونه رفتارشد با این دل احسانت...
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دلتنگیها ودلنوشته های احسان برای فرزان و آدرس ehsanofarzan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 103
بازدید دیروز : 105
بازدید هفته : 295
بازدید ماه : 289
بازدید کل : 234557
تعداد مطالب : 248
تعداد نظرات : 64
تعداد آنلاین : 1

دریافت کد موزیک

وبسایت جامع یکتاتک